تو...

خدا

از رگ گردن،

 به من نزدیک تر است 

مثل تو 

که روی نقشه

دو بندِ انگشت 

از من فاصله داری!

یعقوب ندید ...

یعقوب ندید که یوسف را در چاه می اندازند، فقط لباس خونیش را دید.

و پس از نابینایی، دیگر آن را هم ندید.

می دانست زنده است، فقط دلتنگ بود.

ندید که در بازار می فروشندش..

ندید کسی سنگ بزند...

یا با خیزران...

زینب اما دید...

آنهایی را که یعقوب، فقط شنیده بود

غریبانه تر

چه چیز در این جهان ،

غریبانه تر از زنی است

که خودش را

 و تنهایی اش را بغل میکند

و می پوسد

اما حاضر نیست دیگر کسی را دوست بدارد؟

ﺟﻴﺒﻬﺎﻳﻢ

ﻳﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﻳﺦ ﮐﺮﺩ،
ﺩﻳﮕﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﮐﺴﻰ ﺭﺍﻧﮕﻴﺮﻡ ...
ﺟﻴﺒﻬﺎﻳﻢ ﻣﺎﻧﺪﻧﻰ ﺗﺮﻧﺪ !!!!!

تنهایی

تنهایی
نامِ دیگر پاییز است،
هرچه عمیق‌تر
برگ‌ریزانِ خاطره‌هاتْ بیش‌تر

ﺩﻭﺳـــــــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ یعنی...

ﺩﻭﺳـــــــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺣــــﺮﻑ ﻧﯿـﺴــــﺖ !!
ﺑﻪ ﻭﻗﺘــــﯿﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ
ﺑﻪ ﺍﺭﺯﺷﯿﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺕ ﻗﺎﺋﻞ ﻣﯿﺸﻪ
ﺑﻪ ﺩﻟﮕﺮﻣﯿﻪ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻩ
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻃﺮﻓﺖ ﻫﻤﺶ ﻧﯿﺴﺖ !!
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺗﻮﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ !!
" ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ "
ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ
ﺟﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﭘﺮ ﮐﻨﻨﺪ !
ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗــــــــــﻮ ..
ﺟﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨــﻨﺪ

چیزی که نیست بهتر است...


از لیوان‌ها
به لیوان شکسته فکر می‌کنی
از آدمها
به کسی که از دست داده‌ای
به کسی که به دست نیاورده‌ای
همیشه

چیزی که نیست
بهتر است...