-
غصــه نخــور ؛
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 23:19
غصــه نخــور ؛ کنــار می آیم بـا نبـودنت . . . خیلـی که دلـم بگیـرد ، گریـه میکنـم !
-
دلتــــنـگی یعنـــــی
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 23:12
دلتــــنـگی یعنـــــی؛ دم به دقیـــقـه گوشیـــــــــت چک کنــــــــی؛ ولـــــــی وانـمــــــــود کنی داری ساعـــــــت میبــــــینـی!!!
-
خعلی مواظب باش...
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 23:10
ﺧﯿﻠﻰ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﺎش!!! اﮔﻪ ﺑﺎﺷﻨﯿﺪن ﺻﺪاش دﻟﺖ ﻟﺮزﯾﺪ . . . اﮔﻪ از ﺑﺪی ﻫﺎش ﻓﺮار ﻧﮑﺮدی و ﻣﻮﻧﺪی دﯾﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﻪ!!! اون ﺷﺪﻩ ﻫﻤﻪ ی دﻧﯿـــــــــــــــــــﺎت . . .
-
....
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 23:06
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم . . .
-
دروغ
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 23:00
از حقیقت های تلخ خسته ام یک دروغ شیرین بگو بگو دوستت دارم…
-
دلتنگم
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 22:54
هــنوز هـم دلـم تـنـگ مـیـشود !!! بـرای مـحـض حـرف زدنـت ... و برای تکه کلام هایت که نمیدانستی که فقط کلام تو نبود مــن هــم بــه آنـهـا تـکـیـه داده بـودم .
-
فهمیدی هیچ وقت؟!!!
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 22:44
هی...تو...!!! دارد دلم برایت تنگ می شود! می خوانی نوشته هایم را؟! می شنوی صدایم را؟! من توی لعنتی را دوست داشتم! فهمیدی هیچ وقت؟!!! 4my hope
-
دوست داشتن دلیل می خواهد....
چهارشنبه 13 دیماه سال 1391 23:05
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 من یاد گرفته ام " دوست داشتن دلیل نمی خواهد ... " ولی نمی دانم چرا ... خیلی ها ... و حتی خیلی های دیگر ... می گویند : " این روز ها ... دوست داشتن دلیل می خواهد ... " و پشت یک سلام و لبخندی ساده ... دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده...
-
در گوشه زندان به تو فکر میکنم..
جمعه 1 دیماه سال 1391 20:01
در گوشه زندان به تو فکر می کنم می دانی؟ می توانی این را درک کنی؟ باورت می شود چقدر دوستت دارم؟! هیچ می دانی غیر از من هیچکس در گوشه زندان پشت میله ها نمی تواند کسی را بیشتر از آزادی دوست داشته باشد
-
برای بعضـــی دردها !
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:24
برای بعضـــی دردها ! نه میتوان گریــــــه کـرد.. نه میتوان فریــــــاد زد .. برای بعضـــی دردها فقـــط میتوان نگــــاه کرد و بی صـــــدا شکست . . .
-
بهانه
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:24
بهانه را دو دستی تقدیم کسی کن... که برای عبور از تو دربدر دنبال بهانه میگرده ... دلتنگ که شدی پیش ما بیــــــــا کمی غصه هست... با هم می خوریم...
-
خاطرت
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:21
من "خاطرت" را می خواستم نه "خاطرات" را...
-
حتی اگر....
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:15
حتی اگر تنهای تنهایان هم شوم میدانم بازهم خدایی هست که مشتاقانه صدایم را میشنود...
-
باران که می بارد ...
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:13
باران که می بارد ... چشم هایم با آسمان به تفاهم می رسند چه وجه اشتراک لطیفی است بین هوای دل من با این روزهای پاییزی!
-
حال من خوب است
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:11
حال من خوب است خوبه خوب... آنقدر خوب که گلویم امشب مهمانی به راه انداخته بغضم بد هوس رقصیدن کرده است!!!
-
خوشحالم که
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:09
خوشحالم که بردم ، چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت خوشحالم که باختی ، چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت ...
-
آسوده برو !
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:08
درد ، مرا انتخاب کرد من ، تو را تو ، رفتن را آسوده برو ! دلواپس نباش من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم
-
رویایی بعید...
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:07
از تمام رفتن ها خسته ام ... فقط یک گوشه ی دنج برای ماندن می خواهم با پنجره ای رو به رویا شاید این بار توی آغوش تـــو بیدار شدم ... رویایی بعید...
-
نـــبـایـــد ! ! !
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:06
بعضی زخــــم ها هســــــت که هـــــــــر روز بــــایـــد روشونو باز کنــــی و نـــــــــمـــــــــــــک بپـــــــــــاشــــــــــ ــــی ... تــــا یــــادت نــــره که ســـراغ بعضــــی آدمـــــــــــــا نبــــــایــد رفــــــت ، نـــبـایـــد ! ! !
-
سردی نگاهت
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:06
حرارت لازم نیست ، گاهی از سردی نگاهت میتوان آتش گرفت
-
همون وقتی که ....
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:05
بعضی حرفا رو نمیشه گفت باید خورد... ولی بعضی حرفا رو نه می شه گفت نه میشه خورد می مونه سر دل! میشه دل تنگ! میشه بغض! میشه سکوت! میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چته!
-
کسی که....
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:02
Normal 0 false false false EN-US X-NONE X-NONE MicrosoftInternetExplorer4 دیوانه نمی گوید دوستت دارم دیوانه می رود تمام دوست داشتن را به هر جان کندنی جمع می کند از هر دری می زند زیر بغل می ریزد پای کسی که قرار نیست بفهمد دوستش دارد…
-
باز هم دیدمش
جمعه 17 آذرماه سال 1391 16:01
باز هم دیدمش نه اینکه بغض کنم! نه! فقط از درون هزار سال " پیر" شدم
-
چشمهای من خسته شد
جمعه 17 آذرماه سال 1391 15:59
چشمهای من خسته شد بس که به درهای بسته خیره شد توکه خوب بلدی شکستن را...! نمیخواهی بشکنی درهای بسته را؟ اما نه... کار تو دل شکستن است درشکستن در حرفه تونیست...
-
دیگــر کسی را
جمعه 17 آذرماه سال 1391 15:57
تنهــایـم اما دلتنگ آغــوشی نیستــم خستــه ام ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز ولــی رازی نـدارم چــون مدتهــاست دیگــر کسی را " خیلــی "دوست ندارم…
-
خیلی دیره
جمعه 17 آذرماه سال 1391 15:55
خیلی دیره وقتی که تازه می فهمی اونی که از همه ساکت تر بود ، بیشتر از همه دوستت داشت ، ولی …. تو حواست به شیرین زبونی یه عشق دروغی بود
-
پنهان شده ام پشت...
جمعه 17 آذرماه سال 1391 15:54
به انتهای بودنم رسیده ام امّا ، اشک نمی ریزم ... پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند ...!!
-
از سکوتــم بتــرس ...!
جمعه 17 آذرماه سال 1391 15:53
از سکوتــم بتــرس ...! وقتــی که ساکت می شوم ... لابـد همــه ی درد دل هایــم را بــرده ام پیش خدا ... بیشتر که گوش دهــی .. از همــه ی سکوتــم .. از همــه ی بودنــم .. یک "آه" می شنـــوی ... و باید بترســـی .. از "آه" مظلومـــی که فریاد رســی جز خدا ندارد...
-
سیاه
جمعه 19 آبانماه سال 1391 18:44
نمی دانم چه رابطه ای ست بین نبودنت با رنگ ها ... ! دلتنگ تو که می شوم ، زندگی ام سیاه می شود !
-
لبخند گرم
جمعه 19 آبانماه سال 1391 18:40
شهـــامــت مــی خواهــد " ســـــرد بــاشــی " و " گــرم لبخنــد بزنـــی " ...! فروغ فرخزاد