مشتِ من را وا کن؛
قلب من را با خود ، راهی دریا کن.
حسِ من را دریاب،
قلب من را حس کن؛
شعرک من کال است
تو بیا ، یا اینکه ، پخته اش با غم کن
هر چی خواهی می کن
لیک جانا یک روز
در شبی یا صبحی ، یا که ظهری مرموز
مشتِ من را وا کن،
قلب من را با خود، راهی دریا کن