و نفــسهــا و صــدا و نگــاهمــان،
در روح و جــانــش ریشــه دوانــده؛
بــه بــازی اش مــیگیــریــم!
هــر چــه او عــاشــقتــر، مــا ســرخــوشتــر!
هــر چــه او دل نــازکتــر، مــا بــی رحــم تــر!
تمــامــی قصــه هــای عــاشقــانــه،
اینگــونــه بــه گــوشمــان خــوانــده شــدهانــد . . .
سلام عزیزم
الاکلنگ را دوست ندارم
که شرط بالا رفتن من ، پایین آمدن تو بود
بیا روی تاب دو نفره بنشینیم
گلم وبت خیلی شیک و نازه.من کلی خوشم اومد
مرسی
حکایت من ٬حکایت کسی است
که عاشق دریا بود
اما قایق نداشت
دلباخته ی سفر بود
اما همسفر نداشت
حکایت کسی است که زجر کشید
اما ضجه نزد
زخم داشت ٬ولی ناله نکرد
نفس می کشید ٬اما هم نفس نداشت
خندید تا کسی غمش را نفهمد...
سلام عزیزی خوبی راضیه ام درسم اینه عوض کن تو لینکات مرسی