تو را نخواهم بخشید...!

اگر عاشقِ کسی دیگر شوم، دیگر همانند گذشته دلتنگ‌ات نمی‌شوم!
حتی دیگر گاه به گاه گریه هم نمی‌کنم،
در تمام جملاتی که نام تو در آنها جاری‌ست، چشمانم پُر نمی‌شود
تقویمِ روزهایِ نیامدنت را هم دور انداخته‌ام.
کمی خسته‌ام، کمی شکسته
کمی هم نبودنت، مَرا تیره کرده است.
اینکه چطور دوباره خوب خواهم شد را هنوز یاد نگرفته‌ام،
و اگر کسی حالم را بپرسد، تنها می‌گویم خوبم!
اما مضطربم
فراموش کردن تو علیرغم اینکه میلیون‌ها بار به حافظه‌ام سَر می‌زنم
و نمی‌توانم چهره‌ات را به خاطر بیاورم، من را می‌ترساند!
 

دیگر آمدنت را انتظار نمی‌کشم

حتی دیگر از خواسته‌ام برای آمدنت گذشته‌ام،
اینکه از حال و رُوزت باخبر باشم، دیگر برایم مهم نیست!
بعضی وقتها به یادت می‌افتم
با خود می‌گویم: به من چه؟ درد من برای من کافی‌ست!
آیا به نبودنت عادت کرده‌ام؟
از خیالِ بودنت گذشته‌ام ؟
مضطربم
اگر عاشق کسی دیگر شوم
باور کن آن روز، تا عمر دارم،
تو را نخواهم بخشید...!

اُزدمیر آصف  
نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس پنج‌شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 01:42 ب.ظ

انگار داری زندگی منو میگی

جدی؟؟؟؟!!!!!!
اکه اینطوره،چقدر زندگیمون شبیه همه!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد