....

چقدر سخته بخوای با آب خوردن
بغض سنگین ات را پائین بفرسی
         اما.................
یکدفعه اشک از چشمات جاری بشه....

حتی اگر....

حتی اگر تنهای تنهایان هم شوم

میدانم بازهم خدایی هست

که مشتاقانه صدایم را میشنود...

باران که می بارد ...

باران که می بارد ...
چشم هایم با آسمان به تفاهم می رسند
چه وجه اشتراک لطیفی است
بین هوای دل من
با این روزهای پاییزی!

همون وقتی که ....

بعضی حرفا رو نمیشه گفت

باید خورد...

ولی بعضی حرفا رو نه می شه گفت نه میشه خورد

می مونه سر دل!

میشه دل تنگ!

میشه بغض!

میشه سکوت!

میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چته!

دیگــر کسی را

تنهــایـم اما دلتنگ آغــوشی نیستــم 
خستــه ام ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم 
چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز ولــی رازی نـدارم چــون مدتهــاست دیگــر کسی را "خیلــی"دوست ندارم…

تنهایی

ﺩﺭ ﻧــﺎﻧــﻮﺍﯾـــﯽ ﻫــﻢ ﺻـــﻒ"ﯾــﮏ ﺩﺍﻧـــﻪ ﺍی"هـــا ﺟــﺪﺍﺳـــــﺖ . . .

ﺍﺯ ﺟــﺬﺍﻡ ﻫــﻢ ﺑــﺪﺗــﺮ ﺍﺳــﺖ "ﺗﻨﻬﺎﯾـــــــــﯽ

شکسته و تنها

یه وقت هایى حس آخرین بیسکویت مونده تو بسته ساقه طلایی رو دارم !

شکسته و تنها ..

به دفترخاطراتم پناه میبرم تا...

به دفترخاطراتم پناه میبرم تا سردترین لحظات زندگیم را

در گور سرد خاطراتم دفن کنم. 

امشب میخواهم از دلی بگویم که

دیگرهیچ نقطه ای برای آغاز را نخواهد دید

و کرشمه ی   هیچ نگاهی تارهایش را به لرزه در نخواهد آورد.

امشب به خاطر سرآمد شومم سیاه پوش شده 

تمام هستی امشب تمام ستارگان و سیارات

سوگواری خود را با من سرمیدهند

امشب دیگر   هیچ آوازی برایم آرام بخش نیست.

دیگر حتی امشب رمق بیداری هم از دست رفته است

و من   درخت خاطراتت را از بیخ و بن ریشه کنان

بر زمین سرد بی احساس میکوبم تیر عشقت را

  آنچنان بیرون خواهم کشید که یا خواهم مرد

و یا آسوده خاطر خواهم شد.هر وقت خواستی با

  دسته گلی از نفرت بر گور سرد عشقی که داشتی بیا

و نفرین وار ناسزایش بگو.


4Mrs. Radmanesh

رفیق نیمه راه

کجایی ای رفیق نیمه راهم
 که من در چاه شبهای سیاهم
 نمی بخشد کسی جز غم پناهم
 نه تنها از تو نالم کز خدا هم